به دیدن من بیا مهتاب در اومد
بیـا عـزیزم بیا صبرم سر اومد
می دونـی قـلـبـم آروم نـداره
تـو سـیـنـه مـن یـه بـی قراره
زنـجـیـرو وا کـن ز پا دیوونه من
چشم انتظارم بیا به خونه من
به دیدن من بیا مهتاب در اومد
بیـا عـزیزم بیا صبرم سر اومد
تـو امـیـد مـنـی بــذار مــردم بدونن
غم عشق تو رو تو چشم من بخونن
تـو خـورشـــیـد مــنی مـن ذره محتاج نورم
بیا گرمی بده بـه جـون مـن اگــر چــه دورم
فقط یه روز ز تو جدا می شم که توی گورم
می دونـی قـلـبـم آروم نـداره
تـو سـیـنـه مـن یـه بـی قراره
زنـجـیـرو وا کـن ز پا دیوونه من
چشم انتظارم بیا به خونه من
به دیدن من بیا مهتاب در اومد
بیـا عـزیزم بیا صبرم سر اومد
به دیدن من بیا مهتاب در اومد
بیـا عـزیزم بیا صبرم سر اومد
می دونـی قـلـبـم آروم نـداره
تـو سـیـنـه مـن یـه بـی قراره
زنـجـیـرو وا کـن ز پا دیوونه من
چشم انتظارم بیا به خونه من
به دیدن من بیا مهتاب در اومد
بیـا عـزیزم بیا صبرم سر اومد